بیا جانا دمی با من بیاسای
محبت را ، ز دل بر من ببخشای
چه شبها بی تو دل تنها گذر کرد
جمال نازنین ، بر من بخسبای
*****
کمان برداشته ابروی ماهت
دلم در بند گیسوی سیاهت
نمت بارید بر خورشید تاریک
رخش چرخید از پهلوی راهت
*****
دلا ، جانا دل آرام تو هستم
درون دیده ها مهر تو بستم
اگر روزی نبینم خنده هایت
بدان در بند زندان تو مستم
*****
بدنبالت دویدم خسته خسته
گل مهرت بچیدم دسته دسته
بیاد خاطرات عشق شیرین
نهم بر آن جمالت بسته بسته
*****
دلم شاداب عشقی در کنارت
نبوییده گلی جز سر مزارت
به ناگه پای دل آواز سر داد
صبا آورد ، آوا بر دیارت
*****
کشیدم در فراغت دردها را
پراندم از کنارت مردها را
تو را تک یار عشقم می پسندم
درون دل ندارم چندها را
*****
در فراق یار شبها سوختم
در غیابش زخم دل را دوختم
لیک دل بازید کوچیده به دور
پای قبرش دل و شمع افروختم
*****
در مسیر عشق یک دم تاختم
بوسه را از لب مهرش باختم
گو چرا آزردی این یار حزین
باغ جنت از خیالم ساختم
*****
در راه عشقت صد گلستان کاشتم
عطر زیبایت به جامه داشتم
سالها رفتی و بویت در مشام
هر کجا باشی از هوا برداشتم
*****
جاسم ثعلبی 03/12/1390
:: بازدید از این مطلب : 1422
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5